کارشناسان معتقدند حذف کامل دلار از اقتصاد ایران امکانپذیر است. در حال حاضر نیز استفاده عملیاتی بخش تجارت از دلار عملا محدود شده است.
درباره کارکرد بازار جدید ارز و سیاست اخیر ارزی بانک مرکزی باید گفت نرخ بازار ثانویه وقتی از نرخ رسمی بالاتر باشد باعث حذف تقاضاهای صوری می شود. از اینرو کالاهای غیرضروری که پیش از این از رانت احتمالی استفاده کرده اند، با نرخ توافقی دیگر زمینه ای برای ادامه نخواهند داشت.
درباره دلایل بروز چالش هایی در عملکرد سامانه نیما که اخیرا مطرح شده باید گفت که این سامانه به تازگی فعالیت خود را آغاز کرده و مشکل خاصی در آن وجود ندارد و تنها بحث نرخ ها در این بخش مطرح بود. با این حال، از طریق سازوکارهای جدید که مشکل نرخ ها حل شود، سامانه هم مشکلی نخواهد داشت چون نرخ ها توافقی خواهد بود.
از اینرو رانت ها در قالب روش های جدید حذف می شود و سامانه نیما بستری برای تعامل بین صادرکنندگان و واردکنندگان خواهد شد. قبل از این، چون نرخ تثبیت شده ای وجود داشت و این نرخ با ارقام بازار شکاف قابل توجهی پیدا کرد، مشکلاتی در این بخش بروز کرد.
بر پایه این گزارش، درباره مشکلات دلار در اقتصاد ایران و چالش هایی که این ارز در طول دهه ها در اقتصاد ایران ایجاد کرد می توان گفت مشکل امروز بازار ارز، دلار نیست و مسئله تمامی ارزها هستند. بخش عمده تجارت اقتصاد ایران در حال حاضر با یورو و یوآن و اینگونه ارزها سروکار دارد، ولی در بازار نقد و خریدهای مردم، دلار بیشتر جذابیت داشته است.
البته درباره لطمات دلار به اقتصاد ایران می توان اینگونه عنوان کرد که در حال حاضر محدودیت هایی در زمینه استفاده از دلار در کشور وجود دارد. در شرایط فعلی، با فشارهای آمریکا بر شرکای تجاری ایران و اختلال در نقل و انتقالات، کل بازار ارز دچار مشکلاتی شده و نرخ های ارزها متناسب با هم افزایش داشته است.
اما امروز اقتصاد ایران می تواند مبادلات بالایی با دلار نداشته باشد. اقتصاد ایران به این سمت رفته و اینکه به صورت کامل نیز از ارز دلار در اقتصاد ایران استفاده نشود هم مشکلی ایجاد نمی شود. مشکل فعلی کاهش ارزش پول ملی و رشد نرخ همه ارزها است.
درباره نگاه جامعه و تجار به ارز دلار به عنوان ارز اول و اینکه در جامعه ارز بیشتر به دلار ربط داده می شود در حالی که سایر ارزها از جمله یورو و غیره نیز مطرح است هم کارشناسان می گویند دلار در حال حاضر منفعت خاصی برای کشور ندارد و استفاده عملیاتی ما از ارز دلار در شرایط فعلی واقعا محدود است.
همچنین اگر یورو به اندازه کافی در اختیار داشته باشیم، تجار نیز خیلی مشکلی ندارند و اینگونه ارزها در دنیا نیز مورد پذیرش است. تحلیل اخیر مرکز پژوهش های مجلس درباره حذف دلار از اقتصاد ایران نیز اینگونه قابل تحلیل است که هم اکنون در بخش زیادی از اقتصاد ایران این اتفاق افتاده و امکان استفاده از سیستم دلاری محدود است و در نتیجه نیز اگر هزینه ای برای استفاده از سایر ارزها وجود دارد، مشکل حادی ایجاد نمی کند.
مسائل اخیر ارزی و نوسانات شدید نرخ ها باعث افت ارزش ریال شده است. مجموعه متغیرهای اقتصادی ما سهم اندکی در التهابات اخیر ارزی دارد و بخش عمده مسائل ایجاد شده رشد حباب گونه نرخ ها است. حباب به لحاظ مفهوم اقتصادی چیز عجیبی نیست و زمانی که گفته می شود بازاری حبابی شده، منظور این است که نرخ ها در آن بازار با متغیرهای اقتصادی و ارزش واقعی آن دارایی نمی خواند و انحراف ایجاد شده و در حال حاضر نیز بازار ارز یکی از مصادیق شکل گیری حباب قیمتی است.
نرخ های بازار ارز با ارزش بنیادی ارز فاصله دارد و مردم در کوتاه مدت به دلیل اخبار منفی و شرایط عدم اطمینان به آینده، به سمت این رفته اند که بخش زیادی از دارایی خود را به ارز و طلا تبدیل کنند و این فشار تقاضای سفته بازی در بازار باعث شکل گیری تقاضا شده است.
این روزها درباره نرخ واقعی دلار صحبت هایی می شود اما وقتی نرخ ها در بازار ارز حبابی است، مسائل بنیادی در آن وجود ندارد. در عین حال، با اینکه افزایش های التهابی را داریم، نمی توان به یکباره آن را تخلیه کرد و حباب ها به دلیل برخی انتظارات شکل گرفته و مداخله سیاست گذاران در دولت و به ویژه بانک مرکزی برای شکست حباب نرخ ارز اشتباه بزرگی است چون اگر حبابی وجود دارد، یک واقعیت است و برای آن تقاضا وجود دارد.
بنابراین این حباب با سیاست های مداخله ای مانند عرضه ذخایر ارزی کشور و یا افزایش نرخ سود بانکی قابل مهار نیست؛ پس در اینجا باید اجازه دهیم نرخ های بالای شکل گرفته در سطح خودش تقاضاهای سفته بازی را تصفیه کند و اگر بخواهیم برای کاهش نرخ ها فشار بیاوریم، به سرعت ذخایر ارزی کشور تخلیه می شود و از آنسو نیز حباب ارزی تخلیه نخواهد شد و خطرات بحران ارزی وجود خواهد داشت.
ایجاد نرخ های ترجیحی برای انجام واردات و تراز تجاری در زمان شکل گیری حباب نرخ ارز مورد تاکید کارشناسان است و در عین حال برای کالاهای اساسی و همچنین کالاهای غیرضروری باید نرخ هایی را داشته باشیم، ولی برای تقاضای سفته بازی نباید با کاهش نرخ و تزریق ذخایر ارزی مداخله شود.